فوق ماراتن

من از تو هیچ نخواهم جز آنچه بپسندی

من از تو هیچ نخواهم جز آنچه بپسندی

از بهر چه زیر و رو کنم

دوشنبه, ۲۷ آذر ۱۴۰۲، ۰۱:۲۵ ق.ظ

گمان دارم انسان‌های دیگر، تمام حرف‌های مهم را گفته‌اند. تکرار و تکرار هم کرده‌اند. وقتی همه چیز گفته شده است، کسی مثل من زیاده چه بگوید؟ 


می‌جوشد شوق از قلم بر کاغذ

میلی‌ست سبابه فکر را می‌بافد

بافنده زیاد و طرح بیرون ز شمار

از بهر چه زیر و رو کنم جز عادت؟


البته نوشتن جدا از نوشتن و انتشار دادن است. 


گفته‌ند بزرگان چو بسی حق کلام

بر کوه زیاده کی کند ریگ روان؟

ما چاه ز تپه باز نشناخته‌ایم

کی راهنما شود سگ سرگردان؟


+ این آخرین پست و این حرف‌ها نیست. فکری بود فقط. 

  • نورا

نظرات  (۳)

نورا شما شعری که در همون لحظه به ذهنت میاد (می سرایی)، ولی نمی تونی یادداشتی کنی مثلا رانندگی می کنی و ... چه می کنی که یادت نره؟

بعد اصولا قلم و کاغذ بر می داری و نیل شعر گفتن می کنی یا همون هایی رو که اتفاقی به ذهنت اومده رو یادداشت می منی و بعدا سر و شکل می دی؟

یا موضوعی کار می کنی مثلا می خواهی در فلان زمینه شعر بگی؟

 

 

پاسخ:
من والا اینجوری نیستم که شعر به ذهنم بیاد، بیشتر اینجوریه که یک مفهومی اولش تو ذهنمه و بعد می‌خوام بهش قافیه و وزن بدم. و خب مفهومه چیزی نیست که یادم بره. شعرایی که ممکنه یه مصرع به ذهنم بیاد و پشتش مفهومی نباشه رو رها می‌کنم. مثلاً هفته‌ی پیش موقع کار کردن داشتم زیر لب زمزمه می‌کردم: 
چی شده مگه با من قهری
تو دیگه نکن ما رو تحریم :))) 
هنوز یادم مونده. ولی این چیزی نیست که بنویسمش. 

بعد حالا اون مفهوم رو به نثر می‌نویسم و هر وقت فرصت کنم شعرش می‌کنم. در این مورد همون لحظه نوشتم شعرش رو. ولی یه سری شعر گیر کرده هم دارم تو یادداشت‌های گوشیم.  

چه شعرهای زیبایی. 

واقعا قابل تحسینی عزیزم.

پاسخ:
ممنون از لطفت صبا جان :)
  • محمدرضا ...
  • وقتی همه چیز گفته شده است، کسی مثل من زیاده چه بگوید؟

    ولی آیا همه شنیده اند ... و آیا همه چیز گفتنی بود ... تکرار انقد زیاد هست که خسته کننده میشه اما چه بسا که همیشه ممکنه گل جدیدی شروع به روییدن بکنه ... مثل گل اخترک شازده کوچولو ...

     

    شعرهای جذابی بودن ... مرسی که به اشتراک گذاشتین ... از خوندن و شنیدنشون لذت بردم ...

    پاسخ:
    وقتی گفته‌ها زیاده، گوش نمی‌دونه باید به کدوم طرف بچرخه. باید نویزهای عالم رو کم کرد تا صداها شنیده بشه. گل اخترک شازده کوچولو اهمیت پیدا کرد چون گل دیگه‌ای اونجا نبود. در زمین ولی هزار گل بهتر از اون رویید و کسی توجهی نکرد. چه بسا اگه روی زمین هم یک گل می‌بود همه به پیشوازش می‌رفتن. 

    ممنون از نظرتون. 
    کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
    اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    آخرین نظرات
    • ۸ ارديبهشت ۰۳، ۱۵:۱۱ - 🌺آسیــ هــ💚
      مرسی .
    نویسندگان