فوق ماراتن

من از تو هیچ نخواهم جز آنچه بپسندی

من از تو هیچ نخواهم جز آنچه بپسندی

زلزله‌ها

دوشنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۹، ۰۵:۵۷ ق.ظ

چند روز پیش عصر زلزله آمد. البته فقط ما که تجربه زلزله داشتیم متوجه شدیم، تکان نخوردیم و فقط یک صدای "بومب" بود. بعد دیدیم مرکز زلزله پنجاه کیلومتری ما بوده و حدود ۴ بوده شدتش. البته من از تجربه زلزله‌های تهران، دیگر یاد گرفته‌ام که بعد از زلزله به زندگی ادامه دهم و فقط اگر زلزله آمد سریع پناه بگیرم. مثل قبل نمیترسم و ذهنم تا سه هفته بعد از پوسیدن جنازه ام زیر آوار ها را تصویرسازی نمی کند.

دیشب همه‌اش کابوس دیدم. خواب دیدم یک پیرمرد مقدسی آمد و گفت برایم نمک بیاورید. داخل خانه نیامد و همان توی کوچه ماند. من یک نمکدان برایش بردم ولی وسط راه نمکدان از دستم افتاد و نمک ها پخش زمین شد. همان لحظه آسمان رعد و برق مهیبی زد و طوفان شروع شد. آنقدر شدید که فکر کردیم قیامت شده و هیچ پناهی نداریم. ( البته من زیاد خواب قیامت میبینم و عجیب نیست، ولی همیشه هم نمیترسم). بعد از خواب پریدم و رفتم دستشویی. برگشتم و کمی در گوشی چرخ زدم تا خوابم برد. تازه خوابم برده بود که زلزله آمد. 

اینبار شدیدتر بود و همه به سرعت پناه گرفتیم. برادرم دفعه پیش متوجه زلزله نشده بود و میگفت من هیچ وقت زلزله را نمیفهمم. اینبار لرزه آنقدر واضح بود که او هم متوجه شده بود. من گفتم حتم اینبار حداقل ۵‌.۵ بوده. بعد دیدیم نه، حتی به ۳ نرسیده، اما مرکز لرزه کمتر از پنج کیلومتر با ما فاصله داشته. چند خیابان بالاتر. 

من باز هم به زندگی ادامه دادم. نشستم درس خواندم و البته خوابیدم. اما بدنم آرامش ندارد. با هر لقلقه‌ی تخت می‌پرد، با هر صدای بلندی خودکار از جا می‌جهد. امیدوارم دوباره به زندگی عادی برگردم. 

  • نورا

نظرات  (۳)

خیلی خوب آرامشتون رو حفظ کرذین!

 

من بودم بعد اون خواب و زلزله دو سه تا سکته ی ناقص میزدم حتما :/

پاسخ:
منم قبلنا خیلی میترسیدم ولی اضطرابم دیگه مزمن شده بود و مشاوره که رفتم الان ذهنیتمو تغییر دادم. ترجیح میدم از زندگی لذت ببرم تا از ترس مرگ زندگی هم نکنم. 

من نمیدونم چرا هیچ وقت از زلزله اینا نمی ترسیدم!!‌

 

البته خب می ترسیدم هم طوری نمیشد. خدای نکرده وقتی اومد و زیر آوار موندیم یه گِلی به سرمون شده دیگه فکر کردن نمی خواد. 

پاسخ:
خوشبحالتتتت 

من تا یکی دو هفته بعد از زلزله یهو ممکنه احساس زلزله کنم ( در حالی که هیچی هم نیست ها) بعد همینجوری یه چند دقه ای وایمیستم ببینم بقیه هم واکنش میدن یا نه. که وقتی واکنش نمیدن میفهمم نه هیچی نبوده. احساس خودم بوده فقط. 

وای صبا نمیدونی موقعی تهران زلزله اومد، همه رفته بودیم تو حیاط خوابگاه، بعد بچه ها میگفتن اگه زلزله بیاد و بریم زیر اوار، هیچکس نمیتونه نجاتمون بده، موشای تهران زنده زنده گوشتمونو میخورن :)))))))))) 

می دونی اونی که باید به زلزله فکر کنه من و تو نیستیم. اونی که شهرسازی و آپارتمان سازی میکنه و ... باید بهش فکر کنه. ما فقط میتونیم یاد بگیریم که مثلا تو موقع وقوع زلزله جای مناسب بریم و مثلا ندویم بریم تو راه پله و از این چیزا.

 

به چه چیزهایی فکر میکردن بچه ها :))  در هر حالتی که بمیری بعد از یه مدت یه سری جونور میان می خورنت دیگه. حالا چه زیر آوار باشیم چه تو قبر سلطنتی :)) 

 

البته خب این بحث ها همیشه متدواله مثلا پارسال اینجا آتش سوزی بود و بعدش هم سیل اومده بود همه بحث می کردن کدوم مدل مردن بهتر هست و ترجیح میدن؟ :)) 

 

به شکل فان بهش نگاه کن :)) 

پاسخ:
بحث همینه که اعتماد تو این مملکت نابود شده :))))) آدم نمیدونه آیا محل امن واقعا امنه یا نه. 

واااای خیلی وحشتناکه 🙈🙈🙈 من ترجیح میدم ضربتی و سرعتی بمیرم
کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
آخرین نظرات
  • ۸ ارديبهشت ۰۳، ۱۵:۱۱ - 🌺آسیــ هــ💚
    مرسی .
نویسندگان