فوق ماراتن

من از تو هیچ نخواهم جز آنچه بپسندی

من از تو هیچ نخواهم جز آنچه بپسندی

من خاطره‌ای پشت دوتا پنجره هستم
باران که گرفت پرده زدم پنجره بستم
بستم که غمت توی همین خانه بماند
دلخوش به همین خاطره‌ی غم‌زده هستم

_لبخندنوشت
  • نورا
مثل باران هایی باش که شر شر می بارد
وقتی می آید صدایت می کند
حتی اگر خواب باشی بیدارت می کند
بعد که می روی پنجره را باز کنی و تماشایش کنی می دود در نفس هایت 
و تمام سینه ات را پر می کند
بعد می رود توی چشم هایت
خودش را گرم می کند
و می بارد...



بعدا نوشت :
اینا رو نوشتم گلدونم که رو تراس بود رفت پرید بغل بارون. بارون هم بغلش نکرد، گلدون که همونجا زمین خورد ولی خود کاکتوس از ریشه در اومد و خودشو از دوطبقه پرت کرد پایین. رفتم حالا نجاتش دادم آوردمش گذاشتم دوباره تو گلدونش، جاشم عوض کردم که سایه‌ی یه گل بزرگتر رو سرش باشه دیگه ازین کارا نکنه :/ کاکتوس انقد جوگیر آخه؟ 
  • نورا

مطالعه روی این موجودات چقدر می تواند لذت بخش باشد...

 
 


مدت زمان: 1 دقیقه 41 ثانیه 
  • نورا

به نام تو...






  • نورا
آخرین نظرات
  • ۸ ارديبهشت ۰۳، ۱۵:۱۱ - 🌺آسیــ هــ💚
    مرسی .
نویسندگان