فوق ماراتن

فصل مبارزه با تنبلی

چهارشنبه, ۲ تیر ۱۴۰۰، ۰۹:۲۰ ق.ظ

کاش انسان‌ها می‌دانستند کلماتشان در نظر من چگونه جلوه می‌کند. چه اندازه پررنگ است و چگونه احتمال آن می‌رود که هرگز از خاطرم پاک نشود. گاه به خود می‌گویم، نورا تو خود با دیگران با چنین طمانینه و دقتی که مدنظرت است صحبت می‌کنی؟ متأسّفانه اینطور نیستم. من هم گاه عجولانه کلام بر زبان می‌رانم و آنگاه که تیری بر قلبی فرو می‌نشیند برای تسلی دادن بسیار دیر شده است. تنها امیدم آن است که با انسانی منعطف و پذیرا هم‌کلام شوم، که بتوانم او را از عذرخواهی صمیمانه خود آگاه سازم و امید آن داشته باشم که قلب او ترمیم خواهد شد و تقصیرات بی‌گاه مرا خواهد پذیرفت. 


ورتر جوان در جایی می‌گوید " تندخویی مثل تنبلی است و جا دارد آن را نوعی تنبلی بدانیم." خدا می‌داند که چه اندازه با او هم‌نظرم. و هرچه بیشتر به این جمله می‌اندیشم بیشتر از آن تأثیر می‌پذیرم. امروز که داشتم گاز را تمیز می‌کردم به این پست فکر می‌کردم. از خود پرسیدم، آیا اطمینان داری که حداکثر تلاش خود را به کار بسته‌ای؟ نکند به قول ورتر این نیز نوعی تنبلی باشد؟ 


می‌خواهم تلاش خود را دوباره به کار ببندم. شاید بتوان گفت که می‌خواهم تنبلی در هر زمینه‌ای را از خود برانم. برای مثال همین تیک داشتنم. خب شاید ندانید، ولی تیک حرکت غیرارادی عضلات ارادی است. و خب چون عضله ارادی است، شما می‌توانید آگاهانه جلوی آن را بگیرید. البته که کار سختی است. و البته که نیاز به آگاهی مداوم دارد. یعنی بخشی از ذهن شما همواره باید حواسش باشد که هیچ عضله‌ی ارادی‌ای به صورت غیرارادی حرکت نکند. خب من این را رها کرده بودم. چون خسته بودم. چون اینطور نیست که یک عضله باشد. حواست به پلک زدنت هست بعد یک روز می‌بینی پلک نمیزنی ولی وسط حرف‌زدن داری نفس اضافه می‌گیری. جلوی نفس اضافه را میگیری، دوباره می‌فهمی داری ناخواسته سرت را تکان می‌دهی. 


ولی خب، اکنون احساس می‌کنم اراده‌ی آن را دارم که حتی با حرکات غیرارادی بجنگم، که تنبلی را از خود دور کنم، و مقدمه‌ای باشد برای مبارزه با تنبلی در تمام سطوح. در بی‌مبالاتی‌های کلام، یا رفتار. می‌خواهم تم این تابستان، مبارزه با تنبلی باشد.  


  • نورا

نظرات  (۲)

انقد این مدت کارها زیاد شد که بی خیال دغدغه طراحی یا فکر کزدن به برنامه ریزی تو بولت ژورنال شدم. هیچ صفحه ای برا تابستون شروع نکزدم. فعلا تیر رو همینطوری میگذرونم. هرچه پیش آید. شاید اگر دغدغه های ریزی که بهشون قکر میکنم کم شه آسایش خیالم بیشتر شه و راحت تر به کارهام بپردازم.

شایدم نه تنها از اینا عقب بمونم که به اونا هم نرسم :))

دیگه ریسکیه که گفتم یک ماه ریسک میکنم نتیجه ببینم مطلوب میشه یا نه. تحمل یه فکر جدید رو نداشتم. 

پاسخ:
منم بولت ژورنالو خیلی وقته رها کرده‌م :)) ولی توی ذهنم دوست دارم تم‌های اینجوری داشته باشم. مختصر و بلندمدت. یک چیزی که کل تابستون پس ذهنم باشه و دست‌یافتنی هم باشه. فارغ از اونکه جزئیات کارهام چیه. 

البته که تو بخاطر کنکور ارشد و مسائل دیگه ماه سختی رو در پیش داری و کاملاً بهت حق میدم. 

پس فصل خوبی در پیش داری.

 

منم باهات موافقم. واسه منم این فصل همین باشه :) 

پاسخ:
امیدوارم موفق باشم توش.

چه خوب ^-^
کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
آخرین نظرات
  • ۸ ارديبهشت ۰۳، ۱۵:۱۱ - 🌺آسیــ هــ💚
    مرسی .
نویسندگان