فوق ماراتن

من از تو هیچ نخواهم جز آنچه بپسندی

من از تو هیچ نخواهم جز آنچه بپسندی

All exists is present

پنجشنبه, ۱۹ آبان ۱۴۰۱، ۱۱:۱۶ ب.ظ

I've recently realized that, there is no such a thing as "future". All that exists is "now". Whatever you want or need to do, you should do it right now.


I wrote on my phone screen that "Each moment is a decision". Cause all we have is now, and all we need to do is deciding what we want to do with "now".


Then you might ask what is future? Is a long-term goal meaningless? Well, no. Because decisions are not points, decisions are vectors. You decide "now", and it will move you to another "now". However, if you do another thing (say make another decision) that would be abother vector, going to another "now". But the point is that you can never predict the "next nows". However, our minds and the history, and all things that are called "experience" are in fact a predictor model for our decision vectors. It's not determenistic, but it has a kinda good accuracy. So you decide that "you want to get an A+ in exam", so you "decide to study for it". It is highly more probable that you get A+ out of "studying" vector, rather than "playing a game" vector. 


The point is that future doesn't exist. All we have is now. 


 (I'm talking about countries and situations in which people have freedom of choice. It's not unfortunatelyalways the case. In other words, sometimes you live in a limited vector space, so you can't decide to go to some other "now" with any kind of vector. In general, "living system" is also a limited space. So you can't decide to  "not sleep for a week" and staying alarm in this space.)


Reminder: You are reading this "now". This is "your decision". Make good choices. Like smiling after this line :) 

  • نورا

نظرات  (۴)

Well, all I have right now is a row of similar "now"s. and I don't seem to be able to change any of them.

 

and thank you for making me smile.

Limited vector space is all we have now 

  • محبوب حبیب
  • That's a really good point, dear hosna.

     

    Thanks

     

  • سایه های بیداری
  • با احترام :

    حدود 15 سال پیش ، مطلبی نوشتم عین همین مطلب شما و آن را در یکی از انجمن های آن روز که امروز دیگر وجود خارجی ندارد ، پست کردم . آن روز همه به من خندیدند . و نهایت نتیجه ای که از آن مطلب ، برای بنده حاصل شد ، این بود : « عقلم را از دست داده ام » .

    البته من سواد شما را نداشتم که آن را به شکل علمی و همانطور که شما آن را « برداری » تشریح کردید ، بنویسم . ولی تقریبا اصل موضوع را توانسته بودم تشریح کنم .

    چند سالی گذشت و من همچنان ، گاه گاهی به این موضوع فکر میکردم . یک روز که در میان نوشته هایم دنبال مطلبی میگشتم ، اتفاقی همین مطلب در میان آرشیو نوشته هایم به چشمم خورد . باز کردم و دوباره خواندم . و به یک نکتۀ جالب بر خوردم که در هنگام نوشتن آن مطلب ، به آن توجه نکرده بودم . و آن یک اشتباه محاسباتی بود . و آن را اینطوری تصحیح کردم . ولی هرگز در جایی ثبت و پست نکردم و فقط برای آگاهی خودم بود .

    این عین رونوشت آن تصحیح است :

    زمان در سه حالت : گذشته – حال و آینده ، به غیر از حالت « گذشته » که من آن را « حقیقت زمان » می نامم ، دو حالت « حال » و « آیندۀ » آن حالتی قراردادی است که هرگز ثبات ندارد و در صورت واقعیت عینی یافتن این دو حالت ، فقط یک چشم به هم زدن لازم است که این دو حالت ، ( یعنی آینده و حال ) به گذشته تبدیل شود . در واقع هر ثانیه ای که ما در زمان « حال » به آن می رسیم ، همان ثانیۀ زمان « آینده » بود که از آینده به حال تبدیل شده . یعنی در هر ثانیۀ « حال » ، ما یک ثانیه از آینده را تجربه می کنیم که در آن ثانیه ، بدون اینکه ما بتوانیم حتی لحظه ای در آینده زندگی کنیم و یا حتی لحظه ای از آینده را ببینیم و تجربه کنیم ، همان ثانیۀ آیندۀ ما ، بی معطلی به حال تبدیل شده . پس ما هرگز ، چیزی به اسم زمان آینده نداریم که بتوانیم آن را ثبت کنیم و یا حتی در موردش تحقیق کنیم و چند و چون آن را بیان کنیم . به طور دقیق تر ، هر ثانیه از آیندۀ ما ، دقیقا همان ثانیه از حال ماست . بنابر این ، ما زمانی به اسم « آینده » نداریم .

    اما از طرف دیگر ، همین موضوع در مورد زمان « حال » نیز در حال اتفاق افتادن است . یعنی هر ثانیه از زمان « حال » ما ، بی معطلی به زمان « گذشته » تبدیل می شود . یعنی ما هیچ ثباتی در زمان حال نداریم که بتوانیم در مورد آن بیندیشیم و آن را مورد بررسی قرار دهیم . زمان « حال » در حقیقت متشکل از همان لحظۀ « آنی » است که در یک لحظه از « آینده » به « حال » و در همان لحظه ، به « گذشته » تبدیل می شود . فاصلۀ زمانی تبدیل آینده به حال و حال به گذشته ، یک چشم به هم زدن است . یعنی ما در طول زندگی خود ، فقط یک چشم به هم زدن در آینده و حال زندگی می کنیم و باقی زندگی ما ، که متشکل از تمام زندگی ماست ، همه در گذشته انجام می شود . به این ترتیب ، زمان آینده و زمان حال در جهان هستی ، همیشه فقط یک چشم به هم زدن است نه بیشتر . آنچه جهان هستی را پایدار نگه داشته ، گذشته است نه حال و آینده . شما اگر ارتباط گذشته را از حال و آینده قطع کنید ، در یک چشم به هم زدن ، جهان هستی فرو می پاشد و چیزی از آن باقی نمی ماند . پس دنیای ما ، همیشه دنیای گذشته است نه دنیای حال و آینده . ما نه در حال زندگی می کنیم و نه در آینده . ما همیشه در گذشته زندگی می کنیم .

    1393 / 4 / 10

     

    این چند خط را هم امروز اضافه نمودم :

    تلسکوپ جیمز وب ، در حال ثبت کردن ساختار قسمتی از جهان هستی است .

    واقعا چه چیزی را ثبت میکند ؟

    آینده را ؟

    حال را ؟

    هیچکدام

    در حال ثبت جهان « گذشته » است .

    ساختار وجودی تمام کهکشانها ، در زمان « گذشته » نهفته . اصلا جهان در گذشته پایدار است و باقی . نه در حال و آینده . .

    یک لیوان آب دست شماست .

    از شما می پرسم الان چه می کنید ؟

    پاسخ می دهید هیچی .

    داشتم آب می خوردم .

    و یا «

    دارم آب می خورم »

    جملۀ دوم ظاهرا زمان حال را نشان میدهد . اما فقط ظاهر جمله ، حال را نشان میدهد . چون در همان لحظه که در حال خوردن آب هستید ، هر مولکول آب که از لیوان خارج شده ، از حال به گذشته کوچ نموده . و واژۀ « دارم » شما به « داشتم » مبدل شده . پس شما به سادگی و راحتی یک آب خوردن ، از آینده و حال ، به گذشته کوچ نمودید . به همین سادگی .

    در آن صورت چطور می توانید مدعی باشید که من در « حال » زندگی می کنم ؟

     

    اگر برخی از فلاسفه ، بر نظریۀ « قدیم » بودن جهان هستی تاکید دارند و « حادث » بودن جهان هستی را منتفی میدانند ، یکی از دلایلش همین بی ثبات بودن « زمان » در جهان هستی است .

    حتی در نظریۀ « بیگ بنگ » هم همچنان دو سوال اساسی بی پاسخ است :

    اول : اون ذرات یا ذرۀ بسیار ریزی که اولین جرم بسیار متراکم اولیه را تشکیل داد که منجر به انفجار بزرگ و انبساط جهان شد ، از کجا آمده ؟ ( اینکه اون ذره یا ذرات ، نور بود ، یا فرکانس بود ، یا اشعه بود ، یا هر چیزی که نامش می نهند ، از کجا آمده ؟ از هیچ چیز که « چیز یا شیء » به وجود نمی آید . اول می بایست یک « وجود » وجود داشته باشد که « وجود » بعدی پدید بیاید . پس اگر پیش از همه ، « وجودی » وجود داشته ، پس بیگ بنگ نمیتواند آغاز جهان باشد . همان « وجود » اولیه آغاز جهان است که این فلاسفه آن را با نام « وجود قدیم » نام می برند . و یا به عبارتی ، جهان را « قدیم » می نامند . یعنی جهان هستی از ازل وجود داشته و هیچ محدثی ، حادثی ایجاد نکرده است . )

    دوم : معتقدان به داستان بیگ بنگ ، هنوز با وجود این همه پیشرفت در علم فیزیک کوانتوم ، نتوانستند قضیۀ ( زمان – مکان ) را توضیح دهند . طبق همین نظریۀ بیگ بنگ ، هنوز ما نمی دانیم آیا « زمان » نیز با انفجار اولیه و همزمان با انفجار بزرگ آغاز شده ، یا « زمان » پیش از انفجار نیز بوده ؟ اگر « زمان » قبل از انفجار بزرگ بوده ، پس حتما « مکان » هم بوده . چون « زمان » بدون « مکان » بی معنی است . شما نمی توانید به « زمان » بدون « مکان » معنا و مفهوم ببخشید . اصلا « زمان » بدون « مکان » نمیتواند وجود داشته باشد .

    اون چند میلیاردم و یا میلیونیوم ثانیه از زمان هم که هنوز نمیدانند در آن زمان کوتاه چه اتفاقی افتاده ، خود سوال بی پاسخی است که همچنان بی پاسخ است .

    و تازه ، سوالات بی پاسخ زیادی نیز هست که به دلیل بی سوادی ، من نمیتوانم به صورت علمی آن را مطرح کنم . در همان قضیۀ ( زمان – مکان ) هنوز برای خود بنده آشکار نیست که گیریم داستان « زمان » را حل کردیم ، با داستان « مکان » چه باید بکنیم ؟ آن انفجار عظیم می بایست یک جایی اتفاق افتاده باشد ؟ کجا ؟ مگر نه این است که همان « جا » به معنی « مکان » می بایست پیش از انفجار مهیا بوده باشد . خب ! خود اون « جا » از کجا آمده ؟ قبلا بود ؟ یا همزمان با انفجار عظیم ایجاد شده ؟

    برای تولد یک بچه ، بعد از عوامل اسپرم و تخمدان و سایر تشریفات دیگر ، مگر نه این است که نیاز به یک زمان و به یک مکان هم داریم ؟

    اگز از شما بپرسند زمان و مکان تولد ؟

    فوری پاسخ میدهید : مثلا 27 اردیبهشت 82 در تهران

    یعنی زمان و مکان تولد شما کاملا مشخص است .

    یه وقت هم پاسخ میدهید : من به صورت بیگ بنگ متولد شدم .

    آیا نباید پاسخ بدهید : چه زمانی و در چه مکانی ؟

    این تولد بیگ بنگی شما ، در خانۀ خاله که اتفاق نیفتاده ؟

    در یک زمان و در یک مکان این جهان هستی باید رخ داده باشد یا نه ؟

    شما می گویید : نه ! قبل از من ، نه زمان بوده و نه مکان .

    الان من این پاسخ را کجای دلم بگذارم ؟ .

    من سوادی ندارم که بتوانم به صورت علمی حرفهایم را بزنم . لذا بیشتر به صورت قصه و داستان می نویسم .

    اینکه چقدر میتواند داستانم درست باشد یا غلط ، این را نمیدانم .

    در هر حال قصۀ من همین است .

    29 / 08 / 401

    پاسخ:
    سلام. ممنون از اینکه مطلبتون رو به اشتراک گذاشتید. من هم درکی از فیزیک زمان ندارم، این بیشتر یک تشبیه بود برام تا یک مطلب علمی. ولی بله اون چیزی که ما بهش می‌گیم زمان حال در واقع مجموعه‌ای از "گذشته‌‌های خیلی خیلی نزدیک" هست، و تقریب نسبتاً خوبی از "آینده‌ی خیلی خیلی نزدیک" :) 
    کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
    اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    آخرین نظرات
    • ۸ ارديبهشت ۰۳، ۱۵:۱۱ - 🌺آسیــ هــ💚
      مرسی .
    نویسندگان