فوق ماراتن

در ادامه‌ی پست قبلی طی این هفته دو تا نکته‌ی دیگه هم به ذهنم رسیده. وقتی که جایگاه‌سنجی رو کنار میذاریم باید دو تا چیز رو وارد زندگی کنیم که بتونیم رشد کنیم: 
۱. ذهنیت آمادگی مستمر (به جای سنجش مستمر)
۲. مهارت اولویت‌بندی

یک کلاس از دانش‌آموزها رو فرض کنید که قراره درس فیزیک رو یاد بگیرند. یک دسته از دانش‌آموزها ذهنیت سنجش مستمر دارند. یعنی جایگاه خودشون رو مدام با بقیه یا خود گذشته‌شون مقایسه می‌کنند. معیارشون برای اینکه احساس موفقیت بکنند اینه که توی کلاس نفر برتر بشن یا اینکه نسبت به گذشته نمرات بهتری بگیرند. ممکنه شنیدن یک تمجید از معلم هم حس موفقیت بهشون بده. اینجور آدم‌ها ممکنه در آینده هم موفق بشن، چون دائماً در تلاشن و حاضرن هر سختی‌ای رو متحمل بشن که جایگاه بهتری کسب کنند‌. 
اما آدم‌های شکست‌خورده هم درست در همین دسته قرار دارند و حتی افرادی که موفق هم هستند ممکنه در جاهای دیگه‌ای از زندگی شکست‌خورده باشند، به‌خاطر ذهنیتی که دارند. اما این ذهنیت چطور منجر به شکست می‌شه؟
۱. فرض کنید معلمی دارید که امتحان‌های آسون می‌گیره. شما بسیار خوشحالید که نمره‌تون عالی شده و معدلتون خوبه. بعد امتحان‌های نهایی برگزار می‌شه و اونجا می‌بینید هیچ‌کدوم از سوال‌ها رو نمی‌تونید جواب بدید. ولی اونموقع برای فهمیدن اینکه جایگاه واقعیتون در صدر نبوده خیلی دیره. همین اتفاق وقتی میفته که شما توی کلاسی هستید که بقیه نسبت به شما پایه‌ی خیلی ضعیف‌تری دارند.
۳. فرض کنید این کلاسیه که توش هیچ امتحان مستمری برگزار نمیشه. چطور باید خودتون رو بسنجید؟ در مثال فیزیک می‌تونید یک کتاب تست بخرید، اما وقتی مدرسه و دانشگاه تموم میشه، بیشتر درس‌های زندگی هیچ امتحان مستمری ندارند. احتمالاً به تمجید معلم/دیگران برای سنجش جایگاه خودتون تکیه می‌کنید‌. اگه با آدمایی روبرو بشید که در تمجید اغراق می‌کنند، از پیشرفت کردن بازمی ایستید چون فکر می‌کنید همین حالا هم عالی هستید؛ و اگه با آدم‌هایی روبرو بشید که در تمجید کردن خسیس هستند، در جایگاه خودتون شک می‌کنید و مبتلا به سندرم ایمپاستر (imposter) می‌شید. 
۴. فرض کنید پایه‌ی شما در فیزیک ضعیفه. در امتحان اول نمره‌تون بد میشه. تلاشتونو بیشتر می‌کنید ولی امتحان دوم هم نمره‌تون بد میشه. تلاشتونو بیشتر می‌کنید و امتحان سوم هم نمره‌تون بد میشه‌. این به این معنی نیست که شما پیشرفت نکردید، به این معنیه که فیزیک برای شما پیچ یادگیری (learning curve) عمیقی داره. ولی با ذهنیت سنجش مستمر خیلی سخت می‌شه از پیچ‌های یادگیری عمیق عبور کرد و احتمال اینکه ناامید بشید و تلاش رو رها کنید خیلی زیاده‌. 

خب تا اینجا شد مواردی که جایگاه‌سنجی مستمر منجر به شکست می‌شه. اما جایگزینی که می‌خوام معرفی کنم ذهنیت "آمادگی مستمر"ه که توش هیچ شکستی جا نداره‌. 

توی ذهنیت آمادگی مستمر شما جایگاهتون رو نمی‌سنجید و براتون مهم نیست نفر چندمید یا نسبت به گذشته پیشرفت داشتید یا چقدر پیشرفت کردید‌. هیچ مقایسه‌ای در کار نیست. تنها هدف اینه که دائماً خودتون رو آماده نگهدارید. 
اگه به کلاس فیزیک برگردیم، دانش‌آموزی که ذهنیت آمادگی مستمر داره، می‌گه من هدفم اینه که اگه یه نفر تو خیابون جلومو گرفت یه چاقو گذاشت زیر گردنم گفت یا این مسئله‌ی فیزیکو حل می‌کنی یا جونت با خودته اونجا "آماده" باشم. اگه یه روز معلم از راه رسید بی‌خبر گفت می‌خوام امتحان بگیرم اونجا "آماده" باشم. حالا سناریو‌های بالا رو با این ذهنیت مرور می‌کنیم: 
۱. معلمی که امتحان‌های آسون می‌گیره: شما با ذهنیت آمادگی به معلم اکتفا نمی‌کنید. چون نمی‌خواید فقط اول بشید، می‌خواید آماده باشید. درس‌ها رو عمیق مطالعه می‌کنید و در امتحان نهایی دانش عمیقتون رو روی کاغذ میارید‌.
۲. معلمی که امتحان نمی گیره: باز هم تاثیری در دانش و پیشرفت شما نداره. چون شما همیشه آماده‌ی یک امتحان هستید، حتی اگه هرگز امتحانی برگزار نشه. 
۳. تلاش می‌کنید ولی بهتر نمیشید: باز هم به تلاش ادامه می‌دید. هدفتون این نیست که بهتر بشید، هدفتون اینه که آماده باشید‌. کسی چه می‌دونه که سوال‌های دزد سرکوچه چیه، شاید سوال‌هاش در همین حدیه که شما براش آمادگی دارید. به‌هرحال باید به همین تلاش ادامه بدید. 


این رو بیارید توی مثال‌های دیگه‌ی زندگی. 
- من نمی‌دوم که توی ماراتن اول بشم، نمی‌دوم که سرعتم به فلان عدد برسه، می‌دوم که اگه یه روز یه جایی گفتن باید بدوی، همون لحظه شروع به دویدن کنم. 
- من وزنه نمیزنم که با تعداد پک پز بدم، وزنه نمیزنم که وزنم کم بشه، وزنه میزنم که اگه یه روز مجبور شدم یه میزو بلند کنم کمرم به دو قسمت تقسیم نشه.
- من... 

و می‌بینید که این ذهنیت غیر از اینکه شما رو به جلو هل میده فارغ از اینکه امتحانی باشه یا نباشه، همچنین باعث می‌شه اهدافتون به جای اعداد به سمت ارزش‌‌ها متمایل بشه و کاربردی هم باشه توی زندگی. و همین باعث میشه در تمام جنبه‌های زندگی بتونید پیشرفت کنید. چون اولاً خیلی چیزها قابل عددگذاری و سنجش نیستند؛ مثلاً شما چند درصد مهربونید؟ و دوماً خیلی امتحان‌ها (اغلب امتحان‌ها)ی زندگی ناخواسته و بدون مقدمه ظاهر می‌شن.

فقط یک نکته‌ی دیگه اینجا باقی می‌مونه: اگه امتحان‌ها بدون مقدمه ظاهر می‌شن، از کجا بفهمیم آمادگی امتحان رو داریم؟ از کجا بفهمیم دزد سرکوچه سوال فیزیک میاره یا سوال شیمی؟ مخصوصاً که وقتمون محدوده و اینکه فکر کنیم می‌تونیم توی همه چی عالی و آماده باشیم میشه همون تله‌ی کمال‌گرایی. اینجاست که مهارت اولویت‌بندی هم باید در کنار این ذهنیت قرار بگیره. در واقع اگه اولویت‌بندی نباشه به احتمال زیاد توی اون امتحان سرزده شکست می‌خوریم. فعلاً در حد یک ایده‌ی اولیه‌ست و اگه چیز بیشتری در مورد اولویت‌بندی یاد بگیرم در موردش می‌نویسم. 
  • نورا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
آخرین نظرات
نویسندگان