فوق ماراتن

من از تو هیچ نخواهم جز آنچه بپسندی

من از تو هیچ نخواهم جز آنچه بپسندی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زن بودن» ثبت شده است

می‌خوام این پست جملات جنسیت‌زده‌ای باشه که بهم گفته شده، و من بدون اینکه متوجه باشم، و حتی با اینکه اون لحظه شدیداً مخالفت کرده باشم، غباری از اون جمله رو همیشه پس ذهنم نگه‌داشتم، و هرجا شکست خوردم به خودم گفته‌م «شایدم راست می‌گفت که ...». می‌خوام اون غبارها رو پاک کنم. شما هم اگه دوست داشتید تو کامنت‌ها این غبارهای ضدزن رو اینجا جا بذارید، و همینجا رهاش کنید. نذارید روی زن بودنتون غبارآلود بمونه. و البته الان چند مورد که برام خیلی پررنگ بود رو نوشتم و اگه بازم یادم بیاد میام و این پست رو آپدیت می‌کنم.

---

تنها کسی که از بچگیش می‌دونست می‌خواد چی‌کاره بشه عادل فردوسی‌پور بود. (خنده‌ی تمسخرآمیز). 

(I'm a scientist now and he worries that his boys might end up being nothing)


زنا زود احساساتی می‌شن و این خاصیتشونه که زود گول مردا رو می‌خورن. (لحن و نگاه دلسوزانه و عاقل اندر سفیه)

(when they thought he is not the right guy for me. He might or might not have been, but no one can challenge your decisions or your actions by simply reminding you of your gender, a.k.a being female)


نورا که حتی بلد نیست خیار پوست بکنه. (ترکیدن جمع از خنده)

(Yes dude, cause I was set for much bigger goals, and women are not evaluated by how well they can serve males. I'm a good cook though too now, I'm sorry you're too far to try it.)


اون عکساتو اون شب دیدیم دور هم و کلی خندیدیم. (خنده). نگفته بودی در خانواده‌ای مذهبی چشم به جهان گشودی. (خنده). 

( قضیه مربوط به موقعی بود که من اون پیج نونابیزو رو داشتم و رفته بودم با ظرف خودم پیتزا گرفته بودم. اون موقع من دو بار با روزنامه مصاحبه کردم و جملاتم رو به حالت طنز و تمسخر از فامیلمون شنیدم گهگاهی. در حدی که مصاحبه‌ی دوم رو دیگه ازش حرفی نزدم. گذاشتم بین روزنامه‌هایی که کسی نمی‌خونه خاک بخوره. و حالا که دارم در مورد recognition می‌خونم و تحقیقات نشون میده زن‌ها نسبت به مردها کمتر دنبال public recognition هستند، و حتی عامدانه اون رو از خودشون دور می‌کنند؛ برام داره جا میفته چرا. مصاحبه با روزنامه و مجلات و امثالهم نمونه‌های public recognition ه، و زن‌ها یه جور متواضعانه‌ای همیشه باهاش برخورد می‌کنن؛ چون تجربه‌ی تمسخر و کامنت‌های بعدی رو دارند. خلاصه یادم باشه که من هم به اندازه‌ی مردها باید شناخته‌شدن در عموم رو گرامی بدارم و به‌خاطر تجربه‌های این چنینی نفی‌ش نکنم.) 


تا دیر وقت نمون. برو خونه یکم استراحت کن. 

(بله این هم یکی از جملات جنسیت‌زده‌ست. چون همیشه خطاب به منه نه همکار آقام که اون هم تا دیر وقت مونده کار کنه. یکی از مقالات HBR همین تازگی می‌خوندم که می‌گفت زن‌ها کمتر ارتقای شغلی می‌گیرن نه چون کمتر کار می‌کنن، بلکه چون دائماً تشویق می‌شن که کمتر کار کنن.)


اسم اصلیت چیه؟ چرا دو تا اسم داری؟ (ادامه‌دادن صدا کردنت به اسم شناسنامه‌ت).

( مردها هم شاید به اندازه‌ی زن‌ها دو اسمه باشن. ولی من هیچ‌وقت از همکارای آقام نمی‌پرسم چرا دوست داری به این اسم صدات کنیم؟ ولی زن‌ها باید یه توجیهی برای اسم دومشون داشته باشن، توجیهی بیشتر از "چون اسم منه". یادمه یکی از عروس‌های فامیلمون اسمش توی شناسنامه صغری بود و نازنین صداش می‌کردن. و هر موقع می‌خواستن ازش بد بگن به این اشاره می‌کردن که اسم شناسنامه‌ش صغری‌ست. به هیچ عنوان حتی یک نمونه‌ی مشابه برای مردهای دو اسمه‌ی اطرافم نمیشناسم. اسم علی‌اصغر گرامی داشته میشه، ولی اسم صغری برای خنده و شوخی استفاده میشه.) 

---

یه بخش دیگه از غبارها هم جمله‌هاییه که نه خطاب به من، بلکه خطاب به یک زن دیگه در جمع گفته شده.  اونارم حالا اگه یادم بیاد می‌نویسم، چون لازم نیست این جمله‌ها همیشه خطاب به خود آدم باشن که ذهنو غبارآلود کنن. بنابراین not only care for your femininity, but also care for other females around you.



  • نورا
آخرین نظرات
  • ۸ ارديبهشت ۰۳، ۱۵:۱۱ - 🌺آسیــ هــ💚
    مرسی .
نویسندگان