فوق ماراتن

فرار به کجا؟

سه شنبه, ۲ بهمن ۱۴۰۳، ۰۳:۱۹ ب.ظ

وقتی می‌شینم پشت میز، بعد از جواب دادن یکی دو تا ایمیل و نگاه کردن به تقویم و نگاه کردن به کارهایی که باید انجام بدم، استرس به معنای واقعی کلمه فلجم می‌کنه. کارها این مدت روی هم تلنبار شده‌. اضافه شده و کم نشده‌. ایمپاستر واقعیت داره. می‌ترسم کسی بفهمه من چیزی بلد نیستم. و حس می‌کنم فقط می‌خوام فرار کنم. نمیتونم روبرو بشم. تا یه جایی پناه می‌برم به گوشی، ولی یه جایی همونم بهت حالت تهوع می‌ده. یادم می‌ره غذا بخورم. وقت نمی‌کنم که به غذا خوردن فکر کنم. ولی بالاخره یه چیزی سر هم می‌کنم و می‌خورم. از جلسه پشت جلسه خسته‌ام. خوابم کم و نامنظم شده. نمازام قضا می‌شه. انگار که ناگهان جاذبه‌ی زمین قطع شده باشه و بین انبوه چیزهایی که به هوا بلند شده، بین زمین و آسمون در تعلیق دست و پا می‌زنم. فقط امیدوارم این هفته رو به خوبی به پایان ببرم...

  • نورا

نظرات  (۴)

روزای سختیه.

امیدوارم خوب پیش بره. خوبم پیش نره چیزی نمی‌شه.

مراقبت کن.

پاسخ:
خیلی ممنونم :) خداروشکر خیلی خیلی بهتر از انتظارم پیش رفت. 
و خلاصه الان می‌تونم یه نفس عمیق بکشم.  

منظورم اینه که مراقب خودت باش.

پاسخ:
:) بله بله. مچکرم. 

چقدر خوب.

خدا رو شکر.

یه نفس عمیق هم از طرف ما بکشید.

پاسخ:
D: چشم حتماً. اتفاقاً این اپ Finch هرروز ازت می‌خواد که سه تا نفس عمیق بکشی :)))

ممنون. :)

عا. چه ادایی:)))

پاسخ:
:)))
کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان