منتپذیری
فکر میکنم زیاد در ادبیات و اخلاق به ما گفتهاند که بر سر دیگران منت نگذاریم. اگر کاری انجام میدهیم دیگران را بابتش مدیون خودمان ندانیم. ولی تازگیها فکر میکردم هرچه منتگذاری ناپسند است، از آن طرف منتپذیری اخلاق پسندیدهای است (حداقل نزد من پسندیده است). منتپذیری یعنی اینکه اگر کسی کاری برای تو کرد، آن را لطف بدانی، و حتی اگر منتی بر سرت نداشت، خودت منتی نسبت به آن شخص حس کنی.
یک مشاهدهام از همین روزهای اخیر است. یک نفر از دانشجوها به رایگان یک کارگاه آموزشی یک روزه گذاشته بود. من به شخصه نیاز به یادگیریاش داشتم و خیلی از این کارگاه سود بردم. بعد در پشتصحنه شنیدم یکی از شرکتکنندگان گفت "هیچکس کاری را بدون منفعت انجام نمیدهد." منظورش این بود این رایگان بودنش هم حتماً برایش سودی داشته، چون مثلاً این میرود جزو رزومهاش، در حالی که اگر رایگان نبود شاید اصلا کسی شرکت نمیکرد. من به درستی یا نادرستی این جمله یا فرضیه کاری ندارم، ولی این ذهنیت را نادرست میدانم.
این رفتار هم آنجا در نظرم ناپسند آمد. فکر کردم باید حواسم باشد که تبدیل به چنین کسی نشوم. باید تمرین کنم که منتپذیر باشم. منتپذیری سخت است چون لازمهاش آن است که خودت را کوچکتر از دیگری فرض کنی. فرض کنی در حقت محبتی شده که بالفطره شایستهی تو نبوده است و تنها لطفی بوده از بزرگواری دیگری بر کوچکی تو.
در دنیایی که "دوستداشتن خود" با جملاتی مثل "من شایستهی همه چیز هستم" تمرین میشود، منتپذیر بودن شاید سختتر هم شده است. دوست دارم منتپذیر باشم.
- ۰۲/۰۳/۱۷
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.