حافظ از ظن من، یک
حافظ میگه
"نغز گفت آن بت ترسابچهی بادهپرست،
شادی روی کسی خور که صفایی دارد".
معنیش اینه چه خوب گفت اون زیباروی مسیحی شرابپرست، که اون موقعی که جام رو بالا میبری میگی به سلامتی فلانی، به سلامتی روی کسی این جام شرابو بالا ببر که حداقل یک روشنیای تو صورتش هست.
شراب خوردن خب برای مسلمونها گناه محسوب میشه. حافظ میگه من نمیگم، فکر نکنی نصیحت و حرف منه؛ اینی که خودش غرق این چیزاست خودش اینو میگه، میگه شادی روی کسی خور که صفایی دارد. اگه یه وقتی میخوای یک کاری بکنی که میدونی اشتباهه، ولی حالا توش یک لذتی هم هست، یا به تبعیت از جمعه؛ حداقل برا خاطر کسی، برا خاطر چیزی این اشتباهو بکن که کوچکترین ارزشی داره.
+ در ادامهی اینکه حرفهای مهم همه گفته شده، فکر کردم حالا میشه به تفصیل و تفسیر گفت همونها رو.
++ حافظ خدا رو جور خاصی میبینه و میپرسته. اینجا هم به نظر من یک اشارهای به خدا داره. در خفا میگه "ولی کدوم رویی جز روی خدا صفا داره؟"
- ۰۲/۱۰/۰۴
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.