حافظ از ظن من، دو
سه شنبه, ۵ دی ۱۴۰۲، ۰۱:۱۵ ق.ظ
"هر آن کس را که در خاطر ز عشق دلبری باریست
سپندی گو بر آتش نِه، که دارد کار و باری خوش"
آدم معمولاً از "بار" فراریه. تلاشش اینه بار کمتری رو دوشش باشه، حتی دنبال اینه یکی بیاد یک باری از رو دوشش برداره. حافظ میگه هرکسی که بهخاطر دوستداشتن یک دلبری یه باری رو دوشش افتاده، حالا این دلبر زمینیه یا خدا منظوره فرقی نداره؛ باید اونقدر خوشحال باشه و به این "بار" به چشم نعمت و لطف نگاه کنه، که حتی یک اسپند هم دود کنه، که این کار و باری که نصیبش شده یک وقت از دستش نره. نگاه اینجوری باید باشه.
+ اگه منظور خدا باشه، یک چیزهایی مثل طاعت و عبادت ممکنه بار به چشم بیاد. حافظ میگه این بار نیست، این کار و بار خوشه.
++ اگه منظور معشوق زمینی باشه، آدم ممکنه برا اینکه یه روز مجبوره زودتر بیدار بشه که بره نون بخره برا خونه، برا اینکه یه روز میخواد کمرشو خم کنه که یه لباسی رو از رو زمین برداره، ممکنه برا همین کوچکترین چیزها تو دلش غر بزنه، یا حتی با منت به زبون بیاره که من برا تو اینکارا رو میکنم. حافظ میگه برو به جاش اسپند دود کن که این بار ز عشق دلبره. بهش نگو بار، بگو خوشا به حال من که چه کار و بار خوشی دارم.
- ۰۲/۱۰/۰۵
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.