در ستایش سالخوردگی
کتابی در مورد هسه، از زبان خودش. نامهها و نوشتههای پراکندهی او در دوران سالخوردگی.
هسه را با تمام وجودم احساس میکنم. آنجا که از ستایش آهستگیها میگوید. آنجا که از همهچیز در زندگی لذت میبرد، و خودش را در پدیدهها مییابد.
معتقد است هرکسی خواستار آن است که اندکی حق را به خودش بدهد و در عین حال باعث رنجش دیگران نشود. بار دیگر همین اعتقاد را جور دیگری بیان میکند؛ وقتی در پاسخ نامهای از یک جوان، میگوید من هرچه بنویسم، او برداشت خودش را خواهد کرد، و در نهایت نیروی درونی اوست که به موافقت با من برمیخیزد یا موافقت میکند و باز به دنبال پاسخ در جای دیگری میگردد. شاید هم موافق آن است که به این سردرگمی خود ادامه دهد و از پاسخهای گوناگون خودش را بجوید.
هسه معتقد است مادامی که به طبیعت به چشم رابطهی خود با آن و بهرهبرداری از آن مینگریم آن را نمیبینیم. و تنها زمانی زیباییهای آن بر ما جلوهگر میشود که طبیعت را از آن خودش بدانیم.
از خواندن نوشتههایش سیر نمیشوم. خودم را در او مییابم، و بر آرامشم افزوده میشود. امیدوارم کتاب دیگری به زودی از او بخوانم.
- ۹۷/۰۸/۱۴