پاسپورت
- ۹۹/۰۸/۲۷
مسئولین خوابگاه نمیتونن برات پستش کنن به هزینه خودت؟؟ 😕😕
حسنا جون یک بار دیگه زنگ بزن به مسیول خوابگاه. خیلی برخوردش نابالغانه بوده و ازش بخواه که یه راه حلی واست پیدا کنه. حتی بگو که لطف کنه و خودش برات پست کنه یا ... توضیح بده که خیلی سخت و نشدنی هست برای برداشتن اون بخوای خانواده رو راهی کنی اینهمه مسافت رو بیان.
احتمال زیاد موافقت کنه. آخه دلیلی نیست که بخواد اینطوری اذیت کنه.
+ راستی مقایسه نکن :) اگر خانواده من بودند به باد ناسزا گرفته شده بودم که چرا یادم رفته بیارمش؟ اصلا جرات نمی کردم بگم مونده توی خوابگاه :دی
ان شاء الله فردا درست میشه
ولی این که تعریف کردی برای من اتفاق افتاد با این چاشنی: کاملا تنهایی!! و واقعا سختم بود. لپ تاپ هم نداشتم و یک کامپیوتر(دیگه خودت متعلقاتش رو در نظر بگیر با یه مانیتور از این قدیمی ها که صد کیلو هستند!) بردم شش ماه بعد از اینکه رفتم خوابگاه. البته هماهنگ کرده بودن با یه راننده اتوبوس که کمکم کنه. ولی بازم سختم بود.
و اینکه میگی هر کسی با پدر و مادر خودش مقایسه میکنه دقیقا درسته. بالاخره نمیشه هم انتظار بیشتر داشت ازشون. بنده خداها الان نهایت آسایشی که از دست شون میاد رو برات انجام میدن.
من هم برای بچه ام.
ولی هیچ تضمینی نیست فردا بچه ی من هم همین حرف تو رو نزنه. بالاخره همیشه دست بالای دست بسیار است.
کمکی از دست من ساخته نیست؟ من رو راه نمیدن دانشگاهتون که بگیرمش ازشون پست کنم برات؟
فکر نکنم حتما باید روز آزمون پاسپورت باهات باشه ها!
چون من می دونم پسرها که مشکل سربازی دارند تا زمانی که پذیرش نگیرند نمی تونند از معافیت تحصیلی استفاده کنند و بنابراین پاسپورت ندارن. پس اونا چطور امتحان آیلتس می دن؟!!
من همین که گاهی تا ترمینال و فرودگاه می رسوندنم مایه فخر و مباهاتم بود. تازه همیشه هم عذاب وجدان داشتم که مثلا ساعت ۱۲ شب می رسم و الان می خوان بیان دنبالم و من چقدر بدم که اینقدر دردسر درست میکنم! دیگه بعدترها که دستم رفت تو جیب خودم همونم با آزانس می رفتم که کسی به زحمت نیافته!
خانواده ت رو با خانواده کسی مقایسه نکن. خودتو قوی تر کن فقط.
همه اینا فرصتهایی هست که تو مهارت حل مساله ت رو بالا ببری در همه شرایطی. از این زاویه به مسایل نگاه کن!
در مورد پاسپورت تو سایت اپلای ابراد بپرس. اونجا همیشه یه عده هستند که خیلی چیزا رو می دونند.
دقیقا همین نکته ای که صبا گفت هست حسنا جان. اصلا مقایسه نکن. این چالش ها باعث شدن رشد کنی بیشتر و قوی تر بشی.
ببین من حتی روز اول مدرسه! تنهایی رفتم. مدرسه سر خیابون بود و نگران نبودن من طوری ام بشه ولی خوب دیگه واسشون دغدغه مادر پدرهای دیگه هم نبود که ای وای روز اول مدرسه بسیار مهمه و ..! حالا چراش داستان داره ها که درک میکنم درگیر چه چیزهای بودن. ولی الان که ۳۵ سالمه درک میکنم.
خدا را شکر تا دیروز که با مشاور صحبت کردم حتی بهش فکر هم نکرده بودم که چه پدر و مادری! چرا این کارو کردن؟! این باعث میشد هی شرایط رو بدتر ببینم. واقعیت هم اینه که اصلا هم به مشکل نخوردم وقتی باهام نیومدن. اتفاقا همیشه توی مدرسه موفق بودم خدا را شکر.
یا اینکه مثلا توی جزییات هزار تا تفاوت با هم اتاقی هام بود. مثلا یکبار من غذای مامان پز نداشتم! همیشه خودم پز بود. ولی اصلا و ابدا مهم نبوده. سرنوشت من رو اینها هیچ نقشی توش نداشتند واقعا. چرا بهشون فکر کنم؟ مقایسه باعث دلخوری میشه و اینکه خوبی هاشون رو نبینی.
در حالت کلی اون چیزی که از آدمهای دیگه می بینیم ظاهری هست که به ما نشون میدن و همیشه مرغ همسایه غازه. همه مشکل دارن فقط نوعش فرق میکنه.
بهتره به جای اینکه حالا مرغ همسایه اصلا چی هست تمرکزمون روی کارهای خودمون و قوی شدن خودمون باشه. این رو به خودم هم می گفتم و میگم. مقایسه کردن هیچ فایده ای که نداره همش مخربه.
یکم بی ربطه به موضوع ولی...
نعنا چه اسم قشنگیه :)))
یه راه دیگه هم هست نمی دونم ولی حتما جواب بده! می تونی بری دادستانی شهرتون اونا می تونند به اداره گذرنامه دستور بدن که برات پاسپورت صادر کنه! ولی چه بهونه ای بیاری رو نمی دونم! چون اگر بگی پاسپورتم گم شده میگن برو درخواست مجدد بده! که طول میکشه!