سخنرانی در خواب
دیشب خواب میدیدم بیان یک همایش حضوری برای بلاگرها برگزار کرده، البته تعدادمان چندان هم زیاد نبود. بعد یک قسمت از من خواستند بروم و در یک نمایش روی سن باشم، یادم نیست دقیقا چه بود. من هم یک بلوز شلوار صورتی خالخالی با یک شال زرد داشتم. بعد از اینکه از روی سن برگشتم، همه با نگاه تحقیرآمیز و شماتت بار میکردند که "این چه لباسی است پوشیدهای."
بعد که آمدیم خانه فهمیدم کلی از فالورهای وبلاگ لغو دنبال کردن را زدهاند و کلی پست در رابطه با حسنا و حجاب گذاشته شده :)))) و بیان هم کامنتهای پست همایش را بسته که دعوا نشود.
بعد در مراسم بعدی یک نفر رفت روی سن و بین سخنهایش خواست از من دفاع کند و گفت لباس ایشان پوشیده بوده و مشکلی نداشته.
من اجازه خواستم صحبتشان را قطع کنم. گفتم : من نیاز ندارم کسی از من دفاع کند، به همان اندازه که نیاز ندارم کسی سرزنشم کند. آنچیزی که من را ناراحت میکند نظر دادن در مورد پوشش من است، چه در دفاع باشد چه در تقبیح. چون وقت آن است که پوشش یک مسئله فردی و انتخاب فردی باشد. امیدوارم شما هم هویت اشخاص را به رسمیت بشناسید، فارغ از اینکه با معیارهای شما سازگار است یا نه.
++ ولی حالا که فکرش را میکنم آن لباس واقعا خیلی ضایع بود :)))) نمیدانم چرا در خوابم لباس صورتی خالخالی پوشیده بودم، در حالیکه در دنیای واقعی خیلی هم رسمی لباس میپوشم.
- ۹۹/۱۱/۱۴
ایشالله رفتی آمریکا با همچین لباسی میری سخنرانی و تازه همونم رسمی حساب میشه اونجا.
تعبیر خواب بای صبا😃