فوق ماراتن

به این دختر خسته خنجر بده

جمعه, ۲۷ فروردين ۱۴۰۰، ۰۲:۰۹ ب.ظ
ذکر سبحان‌الله را دوست دارم. راستش، نه چون میتوانم منزه بودن خدا از هر عیبی را کاملاً درک کنم(در واقع درک نمیکنم). ولی این ذکر را دوست دارم چون یادم می‌آورد "اگر کسی قرار باشد بی‌عیب باشد تنها خداست" یا به عبارتی "همه‌ی آدم‌ها عیب و نقصی در وجودشان دارند." و این طبیعیست. آدم‌ها نقص دارند. اگر نداشتند دیگر آدم نبودند. نیازمندند. ضعیفند. اشتباه میکنند. و همه‌ی این‌ها طبیعی است. یادم می‌آورد باید آدم‌ها را همینطور که هستند بپذیرم، نه آنطور که آرزو میکنم باشند. و البته باید یادم بماند من هم آدمم. آدمی که اجازه داره گاهی خوب نباشد. گاهی اشتباه کند. 
--- 

حس میکنم اگر پسر بودم زندگی خیلی راحت‌تر بود. البته فقط احساس نیست، واقعیت است. یادم هست زمان‌هایی که بچه‌تر بودم و بزرگترها برای گذران اوقات فراغت چیزی جز سوال‌های بی‌ربط پرسیدن از من پیدا نمی‌کردند، بعضی وقت‌ها می‌پرسیدند دلت میخواست پسر به دنیا آمده بودی؟ من هم در یک کید-تاک مفصلاً توضیح می‌دادم که در واقع دلم نمیخواهد پسر باشم، با این‌حال در اعماق وجودم این آرزو گاهی پدیدار می‌شود، چرا که دلم میخواهد کارهایی که پسرها انجام می‌دهند را من هم بتوانم انجام دهم. تنها خواسته‌ام همین است.
آن‌ها هم بعد از تمام شدن خنده‌هایشان می‌گفتند البته که میتوانی. چرا که نه. خوب میدانستند نخواهم تونست. آن‌ها حتی از امروز من هم بزرگتر بودند. مطمئنم زندگی جایی بهشان ثابت کرده بوده که نمیتوانند. با اینحال، دوست داشتند، یا شاید آرزو داشتند که من فکر کنم میتوانم. حالا میدانم (و میبینم) که نمیتوانم. 
ولی خب، گاهی هم فکر میکنم شاید اشکال در "دختر بودن" نیست، اشکال در "دختر بودن در این کشور" است. نمیدانم. در هر صورت، به قول هاروکی "همین است که هست. چه می‌شود کرد؟" 
---

دختر عزیزم؛ زندگی گاهی سخت خواهد بود. خیلی وقت‌ها اشکت را در می‌آورد. اشکالی ندارد. می‌توانی هرچقدر خواستی گریه کنی. ولی امیدوارم، یعنی، برایت آرزو دارم، همیشه دلیلی برای گریه کردن داشته باشی. دلیلی بیشتر از دختر بودن. دلیلی غیر از آن. 
---

چرا "شاعر همیشه با کلت" باید به این دختر خسته سنگر بدهد؟ من هم یک کلت می‌خواهم. یا دست کم یک خنجر . . . 
  • نورا

نظرات  (۴)

باید بگم این چیزیه که به خودت تلقین کردی‌..از نظر من هم دختر بودن خیلی راحت تره چون سختی هاشو درک نکردم! میفهمی که ‌.. پس جنسیت مهم نیست..نکته دوم اینکه ، این کشور و اون کشور نداریم..هر مکانی عرف و فرهنگ و با توجه به اون محدودیت های خودش را داره..برای مثال در امریکا سیاه پوست ها نصف ارزش یک سفید پوست رو دارن و این یک حقیقته...در آخر باید بگم هیچ فرهنگی کامل و طبق میل ما نخواهد بود.. بستگی داره ما چقدر باهاش کنار بیایم

پاسخ:
در هر صورت که منکر این نیستم که فعل "بودن" سختیای خودشو داره :)) و پسر بودن هم حتماً یه سری سختی‌ها داره. ولی محل زندگی اتفاقا خیلی مهمه، مثلاً پسرای بقیه کشورا مجبور نیستن دو سال برن سربازی. و این واقعیت که تو آمریکا یه عرف اشتباه وجود داره، ثابت نمیکنه که عرف اشتباه ما درسته. 

من هم مطمئنم هیچ فرهنگی کاملاً طبق میل ما نخواهد بود، اما برعکس معتقدم که بستگی داره ما چقدر باهاش کنار "نیایم." پیشرفت فقط در صورتی اتفاق میفته که ما با این عرف‌های اشتباه کنار نیایم. 

در بالا گفتم سیاه پوست ها نصف ارزش یک سفید پوست دارن و این به حقیقته...منظورم مشکل فرهنگ غرب بودااااا... من نژاد پرست نسام 😆

پاسخ:
بله منم تایید کردم این یکی از مشکلات فرهنگ آمریکاست( اگرچه هیچ وقت اونجا زندگی نکرده‌م و با اطمینان کامل هم نمیتونم صحبت کنم.) ولی گفتم اینکه اونا اشتباهاتی دارن، توجیه و مجوزی برای اشتباه داشتن ما نیست. همین :)

هر جامعه‌ای مشکلاتی داره، اما ما مجبور به قبول کردن فرهنگ‌ها نیستیم. تفکر و رفتار گرچه در آغاز زندگی شبیه به یک لیست کشوییه، گزینه‌ای به اسم others هم داره. و من ترجیح میدم این گزینه رو انتخاب کنم، چون ما هستیم که فرهنگ‌ رو برای نسل‌های بعد تعریف می‌کنیم. 

 aren't you coming to the US? it is still a bit more tough for us girls here, but much easier to be a whatever you want to be regardless of your gender.

پاسخ:
Yeah and I really hope that makes things easier. 

درسته :)

پاسخ:
:)
کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
آخرین نظرات
نویسندگان