از هندسه تا قال دند
چهارشنبه, ۸ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۱:۳۳ ب.ظ
تو این هفته از وقتی مهمونا رفته بودن اتاق همینطور نامرتب مونده بود. و چون میترسیدم شنبه دوباره برگردن اصلا حس و حال هیچ کاری رو نداشتم. چون میان قال چغلی* میکنن تو همه چی و من بعد از دیدنشون همیشه انقدر افسرده میشم که خدا میدونه. یعنی اونقدر این چند روز گذشته حالم بد بود که دو شب پاشدم سحری بخورم، ولی حتی یه قاشق هم به زور خوردم و دیگه چند روز روزه نگرفتم. امروز به مامان گفتم باز میخوان برگردن؟ گفت که نه چیزی نگفتن. منم رفتم خوشحال و خندان اتاقو مرتب کردم و دوباره برنامه هامو نوشتم و چیزایی که خراب کرده بودنو دور ریختم و نشستم به درس خوندن.
تورنتو یه ژورنال کلاب(؟) هایی داره، تو بخش هندسه. نشستم اونو هم گوش دادم یکم. البته من چیزی از هندسه سرم نمیشه، ولی خب تو برنامهم هست که هندسه رو هم شروع کنم به خوندن از اوائل مهر. چون برای کارم یکم بهش نیاز دارم و اگه بلد باشم خیلی به دردم میخوره.
یادمه یه دفعه یکی توییت کرده بود که کار میانرشتهای شروع نمیشه، مگر اینکه آدمها شروع کنن مقالات رشتههای دیگه رو بخونن. این حرفش تو ذهن من مونده از همون موقع و میرم هی اینور اونور سر میزنم ببینم در سایر حوزه های علم چه خبره و دنیا دست کیه. حالت ایده آلم این بود که چند تا دوست از رشته های متفاوت می داشتم و مینشستیم گهگاهی با هم حرف میزدیم در مورد مسائل روز رشته هامون. البته دوستای خودمم تو فیلدای خیلی متفاوتی الان دارن کار میکنن، ولی در نهایت همه به زیست متصلیم. من دلم یه دورنمای هنری، ریاضیاتی، فیزیکی یا حتی فلسفی میخواد. با اینکه خیلیا فلسفه و هنر رو جزو علوم به حساب نمیارن. بعد یادمه موقعی که مصاحبه داشتم برا همین دانشگاه، گفت که انتظارت از این دوره چیه، و دوست داری کارت چجوری باشه، من بحث خلاقیت و هنر رو وسط کشیدم و استادمم از state-of-the-art صحبت کرد. نمیدونم چی میشه تهش راستش، چون میدونم همیشه انتظارات با واقعیت فاصله زیادی دارن. ولی واقعاً امیدوارم یه کار هنرمندانه انجام بدم. چیزای زیادی تو سرم هست.
بعد تو همین جلسه ایندفعه، دو نفر صحبت کردن. اولیش مسئلهش این بود که ما یه سری جسم داریم، میخوایم اینا رو معلق نشون بدیم، حالا این سیم یا میله رو به کجای جسم، با چه زاویهای وصل کنیم که این سیم و میلهها دیده نشن. کاربردشم تو ساختن انیمیشن، فیلم و مجسمه سازیه. خب خیلی جالبه دیگه. که یه مسئله تو دنیای هنر داره به وسیلهی هندسه حل میشه.
دومی هم در مورد این می گفت که ما یه جسم داریم که بادکنکیه. مثلا یه خرس بادکنکی. حالا این تکهها رو چجوری برش بزنیم و به هم بچسبونیم که وقتی بادش میکنیم یه خرس بشه. که خب اینم میتونه تو مجسمه سازی و عروسک سازی و اینا کاربرد داشته باشه. مخصوصاً با چاپ های سه بعدی میتونه ترکیب شه و ساختارهای توخالی جمع شو برامون بسازه. البته این دومی رو کامل گوش ندادم. در مورد چیزای دیگه ای هم صحبت کرد.
و داشتم فکر میکردم که احتمالاً یه پلتفرمایی شکل بگیرن که مثلاً عکس یه لباس رو بهش بدی، با سایزهای طرف، اون برات الگو رو بکشه. باحال میشه نه؟
* :))) شما هم این کلمه رو تو زبونتون دارین؟ معنیش همون فضولی میشه. یعنی دست تو هر سوراخی کردن.
** الان یادم اومد یه اصطلاح دیگه هم داریم به اسم "قال دُند وشور کردن" :)))))) فقط خودم می فهمم چقدر خنده داره. قال که یعنی سوراخ، دند هم یعنی زنبور. وشور کردن یعنی باعث حرکت نامنظم شدن. قال دند وشور کردن یعنی دست بکنی تو لونه زنبور و زنبورا بریزن بیرون. تقریباً یه چیزی معادل پا رو دم شیر گذاشتن. ولی نه دقیقاً اون. مثلاً فرض کنید خواهر من یه بستنی گذاشته تو فریزر و داداشم یواشکی رفته اونو خورده. ولی صداش قراره در نیاد چون اگه در بیاد این دو تا دعواشون میشه و حالا کی بیاد اینا رو از هم جدا کنه. بعد بابام میاد و رو به خواهرم میگه ااا کی بستنی تو رو خورده؟ (در صورتی که در واقع این مسئله بهش نامربوطه)، اینجا مامانم میتونه بگه قال دنده وشور کردیا! یعنی تو یه موضوعی که بهت ربطی نداشت دخالت کردی و حالا آرامشمون بهم میریزه! کاربردای دیگه ای هم داره. من به همین مثال بسنده می کنم :)))
++ تقصیر خودتونه که به پست قبلی امتیاز منفی ندادینها :)) خوب بود من آدم کمحرفی بودم! هوفف!
- ۰۰/۰۲/۰۸
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.