درسهایی از سیستمز بیولوژی (۱)
زندگی واقعا مضحک شده :)) از این بالا که من ایستادهام آنهمه تلوتلو خوردنهایم مرا از خنده ریسهبر میکند. میدانی، شبیه کودکی که میخواهد راه برود و به پشت میخزد :)))) ولی خب، حالا چهار دست و پا رفتن را یاد گرفتهام. و البته میتوانم با تکیه بر دیوار چند ثانیه بایستم.
از فاز transient در آمدهام و به steady state رسیدهام. ببخشید که انقدر درسها را میریزم توی پستها. این کار مورد علاقهی من است. دوست دارم از درسها زندگی بگیرم، به همان اندازه که از زندگی درس میگیرم. اینجا مینویسم چون بقیهی جاها اگر از این حرفها بزنم فکر میکنند دارم درسم را به رخشان میکشم و اظهار فضل میکنم. حالا بگذریم.
میدانید جالبی steady state چیست؟ نمیگوید همه چیز ثابت است، فقط میگوید همه چیز در محدوده است، همه چیز در نوسانی قابل پیشبینی است. سیستم تکان میخورد، بالا میرود، پایین میآید، اما آشوبناک نمیشود. بله. از آن آشوبناکی در آمدهام. و گمان نمیکنم دیگر هرگز به آن فاز برگردم. به طور کلی timescaleم تغییر کرده است.
یک چیز جالب دیگر هم تازگیها خوانده بودم که مرتبط به نظر میرسد. خب یکی از معضلات پزشکان این است که بفهمند شخص مرده کی مرده است. شاید ساده به نظر برسد، میگویید خب وقتی قلبش نزند. یا نفسش بایستد. یا بیحرکت شود. ولی به این سادگیها نیست. من چون پزشک نیستم از این قسمت که چرا ساده نیست و چرا مهم است میگذرم. بین شماها فکر کنم پزشک هم باشد. اگر میدانید خوشحال میشوم بشنوم. القصه، میروم سراغ آن نتیجهای که از مقاله گرفته بودند. گفته بودند مرگ پیش از مرگ آغاز میشود. یعنی یکجایی هست که قلب میزند، اما دیگر از آن strady state خارج شده، وارد یک timescale برگشتناپذیر شده است، و به سوی سکون در حرکت است. البته هنوز از لحاظ اخلاق پزشکی بحث هست که میتوانند این فاز را به عنوان مرگ اعلام کنند یا نه. هرچند این زمان خیلی هم طولانی نیست. شاید در حد چند دقیقه. ولی خب مثل اینکه مهم است. دلیلش را نمیدانم.
خلاصه اینکه، از این بالا، آن تقلاها مضحک است. آدمی که قرار است بمیرد، مرده است. حتی اگر خودش نداند. و آدمی که در steady state است، زنده است، حتی اگر برای زندگی سخت دست و پا بزند.
+ همسفرم برگشته.
++ امتحانم را خواندم :)
- ۰۰/۰۲/۱۰
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.