فوق ماراتن

گرد طلایی گم شده

پنجشنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۵:۳۹ ب.ظ

فکر می کردم دیگر هیچ کاری در این دنیا نیست که به ذوق انجام دادنش شب ها بیدار بمانم. فکر می کردم این از خصوصیات بزرگ شدن است که دیگر همه چیز آن گرد طلایی روی خودش را از دست می دهد و غبار بی تفاوتی رویش می نشیند. ولی حالا که سرم گیج است و حتی درست نمی توانم فکر کنم و هی روی run کلیک می کنم، می فهمم که هنوز هم چیزهایی هست که شوقشان را داشته باشم. فقط باید پیدایشان کنم. 


+ اگر برای این کار انقدر ذوق دارم، برای آن کار دیگر که عاشقشم چقدر ذوق خواهم داشت؟ بی صبرانه منتظر شروعش هستم...

  • نورا

نظرات  (۲)

من هم همین حس و میکردم. تا اینکه مدتی قبل باز اون حس و گرد طلایی درمورد یه کاری به سراغم اومد.

 

الهی گرد های طلایی زندگیت یه عالمه بیشتر شه... 

پاسخ:
پس تو هم حسش کردی ^-^

انشالله برای همه

جالبه

پاسخ:
:) 
کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
آخرین نظرات
  • ۸ ارديبهشت ۰۳، ۱۵:۱۱ - 🌺آسیــ هــ💚
    مرسی .
نویسندگان