فوق ماراتن

فرضیه‌ی مینی‌سخنور (۳ دقیقه)

سه شنبه, ۱۵ تیر ۱۴۰۰، ۱۲:۵۹ ب.ظ

 آدم‌ها در من باقی‌ می‌مانند. من زیاد کتاب فلسفی و روانشناسی نخوانده‌ام و هر حرفی می‌خواهم بزنم حس می‌کنم حتماً یک‌نفر قبل از من این حرف را زده و فقط از بی‌اطلاعی من است که احساس متفکر بودن به من دست می‌دهد. خلاصه خوشحال می‌شوم اگر بیایید به من بگویید فلان فیلسوف هم این نظریه را در این راستا دارد که من بتوانم پیگیر افکارم شوم. 


خب فرضیه جدیدم چیست؟ اسمش را گذاشته‌ام "مینی‌سخنورها". خب ما از کودکی با آدم‌های مختلفی برخورد داریم. رفتار آن‌ها را می‌بینیم و همچنین بازخوردشان را نسبت به رفتار خودمان. بنابراین یک تصوری نسبت به آن‌ها در ذهن خود می‌سازیم. ولی این بین اتفاقی می‌افتد، که هنوز خودم درست نمی‌دانم چیست، که این تصویر ذهنی‌ ما، در درون ذهن سخنور می‌شود. بعد از آن در عدم حضور آن فرد هم، به رفتار ما واکنش نشان می‌دهد، و تبدیل به یک "صدای بیرونی در درون" می‌شود. 


اجازه بدهید با یک مثال بحث را روشن کنم. شما سالها با پدر و مادر خود زندگی کرده‌اید. مادرتان هم همیشه شما را سرزنش کرده و از بهترین کارهایتان هم ایراد گرفته. حالا خودتان شخصیت مستقلی دارید، زندگی مستقلی دارید، حتی شاید مادرتان خدای نکرده فوت کرده باشد. یک موفقیت در محل کارتان به دست آورده‌اید. ولی وقتی اسم شما را اعلام می‌کنند، یک صدا درون ذهنتان می‌گوید "نه تو به اندازه کافی خوب عمل نکردی." به این صدا می‌گوییم صدای مینی‌سخنور، و می‌توانیم حتی به اسم بگوییم این مینی‌مادر آن فرد است. 


خب حالا مشکل من این است که من کلی مینی‌سخنور درون ذهنم دارم. هنوز نمی‌دانم باید به ان‌ها اهمیت بدهم یا نه. چون ان‌ها یک‌جورهایی به من فیدبک می‌دهند و معیاری برای اعمالم هستند. معیاری برای رضایت از خودم. معیاری برای ابراز خودم. ولی گاهی هم مرا تحت فشار قرار می‌دهند. 


وقتی می‌گویم "آدم‌ها در من باقی می‌مانند" منظورم همین است. و من همانطور که گفتم نم‌دانم چطور می‌شود که کسی در من باقی می‌ماند. 

  • نورا

نظرات  (۴)

بنظرم توجه نکردن بهتر باشه تا لذتشو برد.

پاسخ:
ممکنه. ساده نیست :)
  • هاشم کوچیکه
  • یه چیز جالب بگم که افرادی این «مینی سخنور» رو ندارند! در لغت به این کلمه که ساختی می‌گن «Internal monologue» و جالبتر اینکه که بعضا حیواناتی هم هستند که این سخنگو درونی رو دارند!!

    دیگه نکات جذاب دیگر رو در این زمینه به شما می‌سپارم باشد تا با یاری جست از او به راست هدایت شوید:دی

    پاسخ:
    سلام :)
    من بین این دو تا تمایز قائل میشم. یعنی میشه گفت ما یه internal dialogue داریم و یه internalized dialogue. و مینی سخنور از نوع دومه. چرا مونولوگ؟ این رسماً یه دیالوگه. 
    تو حیوانات چطور ثابت میشه؟ 
    :) ممنونم. 

    اون ناخودآگاهت هست عزیزم :) 

     

    و البته باید بگم قبل از تو این نظریه بوده!! :)) 

     

    تو باید ریشه صداهایی که می شنوی رو دربیاری مثلا وقتی ۴ ساله ت که بوده مامانت یه حرفی بهت زده که بعدش هم پشیمون شده. تو باید بفهمی ریشه احساست مربوط به همون ۴ سالگیت هست وقتی اون ریشه رو ببینی کم کم میتونی اون صدایی رو که دیگه دلیلی برای ادامه دادنش نیست و صرفا بر اساس عادت تکرار میشه رو کمرنگ کنی تا حذف بشه.  

    پاسخ:
    اخه منظورم ناخوداگاه نیست. مثلا من یه صبای درون هم دارم الان. و وقتی حرف میزنه متوجهم تویی. 

    همینکه تشخیص بدی کدومشون درست میگه سخته. گاهی صداها نظرات متناقضی دارند. 
  • هاشم کوچیکه
  • پیش‌نوشت: من تو این زمینه علمی ندارم، خواهرم محبوبش رفتارشناسی هست و اینا رو خیلی تو خونه بحث میکنه (کله مون رو خورد، هوف)

    مثلا برای سگ میگن وقتی بزاریمش توی محیط ناآشنا و تنها شروع میکنه به ریز میز اون زیر صدا دادن، پخش کردن این صدا برای یه سگ دیگه با رفتارهای عجیبه پس معنی داره و اون داشته با خودش حرف میزده(جلل خالق)

    گویا سوال اصلی که اینجا پیش میاد اینه که چقدر می‌تونه این رفتار قوی باشه؟ آیا می‌تونه مثل آدم با خودش سناریو پردازی کنه و این حرفا...

    میگن ممکنه دلفین خیلی توی این زمینه قوی باشه! خیلی خیلی! جلل خالق

    پاسخ:
    چه آزمایش جالبی. 
    ولی خب شایدم داشته با یکی دیگه حرف میزده. مثلا میگفته : کجایید ای سگان آسمانی، بلاجویان آزمایش‌‌های انسانی. میدونید منظورم چیه دیگه. یعنی ما نمیتونیم بفهمیم مخاطبش خودش بوده یا دیگری. با اینحال اینم حتماً گام بلندی بوده، برا منم جالب بود.

    آره خب منم اینجا نشسته‌م تخمه میشکنم، حالا یه نطقی هم می‌کنم. اشکالی نداره که :) 
    کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
    اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    آخرین نظرات
    نویسندگان