فوق ماراتن

زندگی بی‌رحم

يكشنبه, ۶ مرداد ۱۳۹۸، ۰۵:۱۵ ق.ظ

"چطور می شود به زندگی اعتماد کرد وقتی گاهی اینهمه وقیحانه بیرحم می شود؟"

_سمت آبی آتش


وقتی بحث اعتماد به زندگی یا دنیا پیش میاد، به این فکر میکنم که طرف مقابل ما دقیقا چه کسی قرار داره. این زندگی‌ای که ازش حرف میزنیم کیه؟ خب واضحه یه شخص نیست، جاندار نیست، هیچ اختیاری نداره، حتی اختیار خودش. چون اصلاً وجود خارجی نداره. 


زندگی‌ای که ازش حرف میزنیم شاید چیزی جز خود ما نیست. و البته مربوط به گذشته‌ست. شاید ترکیبی از عملکرد ما و خدا باشه. ولی فکر می‌کنم بین ما و خدا، اونی که قابل اعتمادترینه خداست. 


البته زندگی ما، یعنی تجربه‌ی زیسته‌ی ما، فقط شامل خودمون نمیشه. رهگذرهای زیادی داره. گاهی که بحث جبر و اختیار میشه، من نظرم اینه که هیچ جبری وجود نداره؛ اما این اختیار انسان‌های دیگه‌ست که محدوده‌ی اختیار ما رو محدود میکنه. شاید در اینجا هم منظورمون از بیرحمی زندگی، بیرحمی بقیه‌ی انسان‌ها باشه...

  • نورا

نظرات  (۶)

و من فکر میکنم یکی باید این اختیارها و بی رحمیهای دیگران رو سامان داده باشه
نمیشه قدرت و اختیارِ هر فرد رو جوشیده از درون خودش دونست
البته اگه به خدا و قدرت و احاطه اش باور داشته باشیم
که من به همه چی شک پیدا کردم
پاسخ:
اگه فرض کنیم اختیارهای دیگران رو کسی سامان داده، خودمون هم بخشی از دیگران میشیم، و این معنیش همون جبره که با فرض ما در تناقضه. 
شایدم بی رحمی زندگی نتیجه بی رحمی های ما باشه
بحث پیچیده ایه ب نظرم و من فک کنم هنگ کردم
پاسخ:
بهرحال خودمونم بی تاثیر نیستیم
"زندگی‌ای که ازش حرف میزنیم شاید چیزی جز خود ما نیست. و البته مربوط به گذشته‌ست." به نظرم گذشته و حال بهتره :)
به نظر من ولی نمی شه گفت هیچ جبری وجود نداره و در مقابلش قدرت اختیار و انتخاب هم وجود نداره ولی منم موافقم که انتخاب بقیه آدم ها می تونه تو روال زندگی ما و محدوده اختیار و انتخابامون تاثیر بذاره.


پاسخ:
اصلاً حال رو درک نمیکنم. تا بهش میرسی میره تو گذشته. ولی البته که زندگی هرچی باشه شامل حال هم میشه ؛)

مثلاً چجور جبری؟ 
مثلا این خود ما نیستیم که شزایطی که توش به دنیا اومدیم رو انتخاب کردیم.
یا اصلا بهتره بگم که من کلا جبر و اختیار رو اینجوری برای خودم تعریف کردم که ما مجبوریم بین راه ها، مسیرها و انتخاب هایی که می تونیم داشته باشیم، یکی رو انتخاب کنیم و به نظرم از قبل مشخصه که اگه این انتخاب رو بکنیم نتیجه قراره چی بشه؛ اگه این رفتارو بکنیم و نه اون یکی رو نتیجه ای که به وجود میاره مشخصه و اینه که گفته می شه در حالی که جبر وجود داره، اختیار هم وجود داره. اتفاقا چند روز پیش یه مثالی خوندم راجع بهش با این مضمون که فکر کن داری یه تصویر می کشی و تعداد محدودی مداد رنگی در طیف های رنگی متفاوت در اختیارت قرار داره حالا تو مجبوری با استفاده از اون مداد رنگی هایی که در اختیارته اون تصویر رو نقاشی بکنی ولی می تونی انتخاب بکنی با کدوم یکی از اون ها. مسیرهایی که جلوی روت قرار داره کم نیستن ولی تو در هر صورت مجبوری که از بین اون ها یکی رو انتخاب کنی و نتیجه هم از قبل مشخصه!
امیدوارم اون چیزی که تو ذهنم بود رو تونسته باشم تا حدی بیان کنم.
پاسخ:
در مورد شرایطی که توش به دنیا اومدیم، راستش من کمی تردید دارم. و نمیدونم شایدم در دنیای قبل از این خودم انتخاب کردم که اینجا باشم. شاید این همون "قالو بلی" یا قبول امانتی باشه که خدا ازش یاد میکنه. 

ولی اینکه در حال حاضر، در عین اینکه راه‌های مختلفی هست، باز تعداد راه‌ها محدوده؛ قبول دارم. ولی میدونی اونچیزی که شاید ما از "اختیار داشتن" انتظار داریم هم چیزی بیشتر از این نباشه. شاید ما "انتخاب کردیم" که "این مجموعه از انتخاب‌ها" پیش رومون باشه. 

نمیدونم واقعا 🤔 
متوجهم چی می گی. گاهی با خودم می گم یعنی همه این شرایط رو با تمام جزئیاتش خودمون انتخاب کردیم؟! و اون ماجرای "قالو بلی"؟! یا اینکه فقط پا گذاشتن به زمین رو انتخاب و قبول کردیم؟!
نمی دونم. اینجوری که می گی یعنی جبر رو هم خودمون انتخاب کردیم!!!!!

منم مثل تو :/
پاسخ:
احتمالاً خیلی بلندپرواز بودیم و با افتخار و حس قهرمانانه گفتیم challenge accepted 😂😂😂
:)))))))))))))))))))))))
شایدم به جای بلندپرواز یه چیز دیگه بودیم!!! :دی

پاسخ:
بله خدا خودش میگه انسان بسیار عجول و نادانه :))))))))
کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
آخرین نظرات
نویسندگان