نمیتوانی بفهمی چه موقع آنجایی، تا وقتی که آنجا باشی
جمعه, ۷ مرداد ۱۴۰۱، ۰۳:۲۵ ب.ظ
You won't know you're there until you're there
این بار که رفتیم هایک انگشت شست پایم تا چند روز درد میکرد و مثلاً موقع بلند شدن از زمین که انگشت کمی خم میشود حس میکردم الان است که ناخن از انگشت جدا شود. سعی کردم زیاد بیرون نروم اما نمیشد. یکشنبه دوباره برای استادیوم رفتن مسیر را پیاده رفتیم و برگشتیم و آن شب حتی وقتی انگشتم خم نمیشد هم درد داشت. دوشنبه جایی نرفتم ولی سهشنبه باید میرفتم دانشگاه. آن یکی کفشهایم که برایم اندازهتر است را پوشیدم و رفتم و اولش راه رفتن کمی درد داشت ولی بعد شاید کلاً یادم رفت و دیگر چیزی هم حس نکردم. چهارشنبه هم به همین صورت گذشت و دیروز تازه متوجه شدم که کلاً نصف انگشتم کبود شده؛ ولی خب دیگر درد نداشت.
هنوز ذهنم درگیر آن مسئلهی "نشانههای جدی بودن" بود. و وقتی دیدم انگشتم کبود شده خندهام گرفت. این نشان میداد هایکهای قبلی همه شوخی بوده است. و به خودم گفتم پس این باید نشانهی من باشد. که بدانم تا وقتی انگشتم کبود نشده آن پیادهروی جدی و خارج از محدودهی امن نبوده. و البته حد جدی بودن هم متفاوت است. تابستان گذشته درست همین اتفاق برای انگشت آن یکی پایم افتاد، ولی برای مقدار پیادهروی بسیار کمتر و سادهتر. و کلی هم ترسیده بودم که چه مشکلی پیش میآید و تا یک ماه شاید دوباره پیادهروی نکردم.
ولی نکته اینجا بود که تا وقتی به آن نقطه نمیرسیدم نمیتوانستم صرفاً با فکر کردن بفهمم نشانهاش چیست.
فکر میکنم برای بقیهی موارد هم همینطور باشد. نمیشود بنشینم فکر کنم برای من نشانههای "خارج از راحتی" بودن چه چیزی است. باید خودم را به مرزها بکشانم، تا جایی که اتفاقات جدید بیفتد، و نشانههایی ببینم که قبلاً ندیدهام، و چه از نظر جسمی و چه از نظر روحی به چالش کشیده شوم؛ آن موقع نشانههایم را پیدا خواهم کرد.
لب کلام اینکه: نمیتوانی بفهمی چه موقع آنجایی، تا وقتی که آنجا باشی.
- ۰۱/۰۵/۰۷
نورا گلی کفشت مناسب هایک نیست! کبودی انگشت وقتی کیلومترهای خیلی خیلی بالا راه بری و مسیر شیب دار باشه پیش میاد مگر اینکه کفشت مناسب نباشه.