فوق ماراتن

۲ مطلب در اسفند ۱۴۰۲ ثبت شده است

همخونه‌ایم گفت می‌خواستم بگم من پنجره رو به‌خاطر بوی غذا باز گذاشتم. منظورش غذایی بود که خودش پخته بود البته. من گفتم آهان اشکالی نداره. 

مکالمه‌هام با آدما معمولاً همینجا تموم می‌شدن. چون بلد نبودم ارتباط برقرار کنم. چون فکر می‌کردم فقط دو تا راه تو دنیا وجود داره در این حالت؛ یا می‌گی اوکی اشکالی نداره، و سازش می‌کنی، کنار میای، سکوت می‌کنی، تو دلت فحش می‌دی، صبوری می‌کنی. اسمش هرچی که باشه؛ ظاهر بیرونیش سکوته. و یا اینکه از در دعوا در میای و حرف مخالفت رو می‌زنی. بعد من با هوش سرشارم؛ برای اینکه ترازوهای عدالت کج نشه، یک راه میانه‌ای هم یاد گرفته بودم که با شوخی و اشارات نظر حرفمو با طعنه می‌زدم. 

خلاصه؛ در طی یک اتفاق باور نکردنی، امشب در جواب همخونه‌ایم گفتم اشکالی نداره؛ ولی منم اگه اشکالی نداره ممکنه یکم بعد ببندمش اگه خیلی سرد شد‌. اونم گفت آره حتماً. تا این لحظه هم من هم همخونه‌ایم هر دو زنده‌ایم و بدون زخمی شدن تونستیم ارتباط برقرار کنیم. 


از اولین بارهاییه که حرف دلمو می‌تونم بزنم؛ بدون اینکه با طعنه سر طرف مقابل رو ببرم، یا با سکوت بهش عذاب وجدان تزریق کنم. گفتم این لحظه رو با شما دوستان و همراهان همیشگی به اشتراک بذارم :) 

  • نورا

نتایج یک ماه باشگاه رفتن و رورهایی که رفتم باشگاه (سبزها):

کمتر از انتظارم بوده ننایج نهایی، ولی تلاشم رو کرده‌م. و الان دیگه برنامه‌م دو روز ورزش یک روز استراحته. بدون استراحت میفتادم رو تخت فقط و اصلاً کارامد نبود. بیشتر کسایی که می‌بینم حداقل سه چهار سال زمان برده که به سطح ورزشکار شدن برسن. منم ادامه می‌دم و دیگه نمی‌خوام رهاش کنم. این چیزی که هستم باعث تأسفه. بعد از یک ماه همچنان زیر سطح متوسطم... 


چالش ماه مارچ اینه که ساعت خوابمو درست کنم. از وقتی اومده‌م اینجا هنوز ساعت خوابم درست نشده. امیدوارم تا آخر این ماه به ۱۰-۶ برگردم. و در کنارش؛ اینجا خب همه‌ش غذا از بیرون می‌گیریم و صورتم باز ملتهب و پر از آکنه شده. حالا نمی‌دونم این کاری که می‌کنم تأثیری خواهد داشت یا نه؛ ولی این ماه فقط شکر رو حذف می‌کنم؛ و صورتم رو هم هر شب می‌شورم با یه شوینده‌ی ملایم؛ تا ببینیم چطور میشه. اینم خلاصه از اهداف ماه مارچ. (ورزش هم همچنان هست)

  • نورا
آخرین نظرات
نویسندگان