بی وقفه
می دوم
پیش از پایان
دوباره آغازی خواهم یافت...
فوقماراتن به مسابقات ماراتنی اطلاق میشود که مسیر طولانیتر از 26.2 مایل دارند. هاروکی موراکامی در کتاب "از دو که حرف میزنم از چه حرف میزنم" در مورد تجریهی فوق ماراتن خود اینگونه نوشته است:
«من انسان نیستم. نوعی ماشینم. احساس معنایی ندارد. فقط باید رو به جلو حرکت کنم.» این جملات را با خود تکرار میکردم. تنها جملاتی بودند که از ذهنم میگذشتند و در درونم جریان داشتند. من اگر موجودی زنده از گوشت و خون میبودم تا آن لحظه از درد ویران شده بودم. قدر مسلم یکی تحت عنوان «من» در آنجا حضور داشت که دارای آگاهی یا همان «خودآگاهی» بود. ولی در آن لحظات باید به خود میقبولاندم که این خودآگاهیها فقط شکلهایی ذهنی و ساختگی هستند، نه چیزی دیگر. نگرشی عجیب و قطعاً احساسی. عجیبتر است این که آگاهی در صدد انکار آگاهی برآید. آدم مجبور میشود از قالب انسانی جدا شود و خود را در هیئت جسمی غیرانسانی ببیند. از روی غریزه میدانستم که تنها راه بقا همین است.
بله. تنها راه بقا همین است. اینجا فوق ماراتن است.